۱۳۹۶ مرداد ۲۲, یکشنبه

نان ما ها را چرا بر زجر من آویختی


نوید اخگر
نان ما ها را چرا بر زجر من آویختی
دین و مذهب را تو کردی چرخهء پول و طلا
دار ما را روی این گنبد چرا بر زجر من آویختی
لچک و چادر تو کردی بر سر زنهای ما...
دین ننگین خودت را بر سریر دار من آویختی
دختران کوچک و حتی همین شیرخواره را
منبع سکس و تجاوز بر شرار زجر من آویختی
روز آزادی شمیم انفجار قبر ننگین امامان هوش دار
آنچه را خود می پرستیدی چرا بر زجر من آویختی
ما نمیخواهیم شیخ و ننگ هرزه، دین اسلام تو را
این امامان خبیثت را چرا بر عمر من آویختی
با مسلسل میزند مزدور آتش بار تو بر قلب من
اخگر دلهای ما را روی گنبد بر بلند شهر من آویختی
مزدوران آتش به اختیار خامنه ای اصغر نحوی پور یک ورزشکار مردمی را که یک آخوند هرزه آتش به اختیار خامنه ای را که به زنان ایران تعرض کرده بود راهی بیمارستان نموده بود با مسلسل از چند قدمی هدف قرار داده و کشتند برخورد أفراد و نيروها به مسئائل مختلف جالب است . تتلو مغز متفكر جناح رئيسي در مورد تجاوز به اتنا دختر ٧ ساله كه مورد تجاوز قرار گرفته و كشته شده بود گفته اگر اين دختر حجاب كامل اسلامي ميداشت تجاوز صورت نميگرفت . اصغر نحوی پور فریاد میکشید اسلام و آخوند نمیخواهیم که مورد اصابت گلوله قرار گرفت جالب اینکه مجاهدین در تلویزیون ملی! خود مسئله را بطرف آخوند می چرخاندند و شعار ما اسلام نمیخواهیم را دور میزدند و میگفتند این جوان نفرت خودش را از آخوند ابراز میکرد و نفرت اصغر نحوی پور را از اسلام به نفع تفکر اسلامی خود سانسور میکردند. البته باید گفت باش تا صبح دولتت بدمد

آنها چند نفر هستند ؟


آنها چند نفر هستند ؟
تلرانس ( تحمل پذیری ) وپلورالیسم (تکثرگرایی) درفرهنگ سیاسی ایران وجود ندارد .همه هستند والبته همه هم را قبول ندارند. در کشورهای عمدتا صنعتی این 2 مقوله پایه ای ، تبدیل به فرهنگ شده است که البته پروسه تاریخی خودش را داشته است . در جوامع عقب مانده و سنتی به دلیل همین کمبودها ، اخلاق سیاسی هم بلد نمیشویم ، حتی اگر سالها در همین غرب زندگی کنیم، که این هم البته ریشه های سیاسی تاریخی خودش را دارد...

دوست عزیزی که از دنیای آرمانی سوسیالیسم نوشته بود ، و بعد سوال کردم با کدام نسخه اقتصادی ؟ گفت : تو سوسیالیسم نمیدانی و مودب هم نیستی ، پس درود بر لنین و رفت. راست میگفت من سوسیالیسم نمیدانم درذهنم دنیای زیبای ذهنی نمیسازم و با کلمات حلوا درست نمیکنم . من نمیخواهم قیندرلای قصه های زیبای سوسیالیستی باشم . من و جامعه من هنوز از گرداب خرده بورژوازی سنتی رها نشده است هنوز با ارزشهای بورژوازی آشنایی ندارد ،آنوقت از کجا باید قلاب گرفت تا جامعه از نردبان سوسیالیسم سیندرلایی یهویی بالا برود ؟ آنها تجربه کردند و رفتند بالا ، کمی بعد با مُخ برگشتند زمین ( شوروی سابق ) که تکرارش عملی نیست و البته حتی فکر تکرارش مسخره است. من عاشق سوسیالیست هستم ، ولی نه آن آش خونین استالینی قرن پیش ....که اقتصاد دولتی را به نام سوسیالیست به مردم قالب کرده بودند .

سوسیالیسم یعنی چه ؟

بنا به داده های اینترنتی ، اندیشه‌ای سیاسی، اقتصادی که برای ایجاد یک نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی می‌کوشد، جامعه‌ای که در آن تمامی قشرهای اجتماع سهمی برابر درسود همگانی داشته‌باشند. اگرچه اندیشه‌های مبتنی برلغومالکیت خصوصی پیشینهٔ زیادی درتاریخ دارد ولی جنبش سوسیالیستی پس از شکل‌گیری جنبش کارگری درقرن نوزدهم میلادی اهمّیت سیاسی پیدا کرد. درآن قرن جریانات گوناگون که خود را سوسیالیست ، سوسیال دموکرات و کمونیست می‌نامیدند با هدف لغو مالکیت خصوصی در اروپا و آمریکا شکل گرفت . جناب ان قلابی که مافیایی هم نیستی همین فردا کلید تهران را به دست شما چند نفر بدهند نسخه اقتصادی جدیدتان که غیر مافیایی هم نیست چیست ؟ اگر نسخه اقتصادی جدیدی نداری و باید تابع همین نسخه اقتصادی نظم نوین باشی پس بعضی وقتها یه نگاهی در آینه به اندازه مبارک بکنید...اینکه آینده ایران با دموکراسی بهتر میشود یا سوسیالیسم ؟ نسلهای بعدی خودشان راهی پیدا میکنند ، شماها راحت باشید .
اگرکسی مدعی دنیای سوسیالیسم بود اول نسخه اقتصادی جدید متفاوتی معرفی کند، به جز این تفاوتی کیفی بین نیروهای موجودسیاسی نیست . ولی درحرف مفت کم نمیآورند . یکی به آن یکی میگوید مافیا ، آن یکی به یک جنایتکارجنگی (مک کین) میگوید چه گوارا ، آن یکی به رضا شاه میگوید آزادیخواه...همه فقط خودشان را کعبه آمال جامعه میدانند فقظ سرسوزنی تحمل پذیری نیست. تمام عمرش را صرف شعار دادن و پرستش و شعار مفت برای یک پدیده ای کرده ، با این توجیه که مروج ناامیدی نباشد !این تفکر پرستش ، دنباله تاریخی اش به زمان غار نشینی برمیگردد که جادوگران شکارچیان قبیله را با آداب جادوگری تشویق میکردند که برای نجات قبیله درسرمای زمستان و دربیرون غار به شکار بروند ! این پدیده بعدها ودرپروسه تاریخی تبدیل به انواع سوژه های مختلف برای پرستش شد. ازخدایان احمق تا پیامبران شارلاتان وتا امامان جاکش .... ناامیدی خوب نیست ولی چنگ زدن به هر وزغی هم چنگی به دل نمیزند .

شعار دادن و پرستش بی محتوای احساسی برای تئوری های ذهنی زیبا راحترین کار است و سخترین کار فکر کردن است . آزادی‌های فردی تنها هنگامی از تعرض در امان می‌ماند که باورها و عقاید مختلف را تاب بیاوریم و هیچ عقیده‌ای محکوم به حذف نشود.

اسماعیل هوشیار

۱۳۹۶ مرداد ۲۰, جمعه

آفرین بربانوانِ ایرانی که کارناوال جشن نوروز ایرانیان را در نیویورک بنیاد گذاشتند


آفرین بربانوانِ ایرانی
که کارناوال جشن نوروز ایرانیان را در نیویورک بنیاد گذاشتند
هوشنگ معین زاده
*
ما ایرانیان کوچ کرده از میهنمان، نیازمند سنگری هستیم تا در پناه آن بتوانیم همبستگی خود را در جهان پاسداری کنيم. و این سنگر استوار، فرهنگ کهنسال ایران ماست که بایستی به هر کجا که می‌رویم، آن را به عنوان شناسنامه ی هویت خود همراه داشته باشیم.
پیشگفتار
نُه سال پیش در سفر دوست ارجمندم، دکتر شاهرخ احکامی و همسرشان بانو ناهید احکامی به پاریس، به نشستی رفتم که به کوشش دکتر مسعود میرشاهی برای گفتگو و تبادل نظر در بارۀ کارناوال نوروزی نیویورک، در دانشکده پزشکی پاریس برگزار شده بود. در آن نشست، تاریخچه برگزاری این جشن و سرور را از زبان بانو ناهید احکامی شنیدم و همزمان فیلم سال پیش کارناوال را تماشا کردم.
هدف از نشستِ پاریس آن بود که از ایرانیان ساکن پاريس دعوت شود که آنها هم کارناوال نوروزی را در شهر پاریس برگزار کنند.
فردای آن نشست، بانو ناهید احکامی در دیداری دیگر، چگونگی پیدایش انديشۀ برگزاری این جشن را برایم بازگو کردند. اینکه چگونه در نشستی با سه خانوادۀ پزشک ایرانی، دکتر سیروس اسدی و همسرشان دکتر مهشید اسدی، دکتر ضیاء قوامی و همسرشان نینا قوامی و دکتر رودی رضا زاده و همسرشان شبنم رضا زاده، در پی گفتگو و هم انديشی، تصمیم گرفتند که به انگيزۀ جشن نوروز، در آغاز هر بهار، با بر پا داشتن کارناوالی، خانواده‌های ایرانی را گرد هم بیاورند و نوروز را به همراه همۀ ایرانیان شهرشان جشن بگیرند و در عین حال این جشن بزرگ را به میان مردمانی که میزبان آنها هستند ببرند.
بنياد این انديشه، در آن نشست گذاشته شد، ولی نقش اساسی در برنامه ریزی و راه اندازی و به انجام رسیدن تصمیمشان را، بانوان این چهار خانواده برعهده گرفتند تا این آرمان را از گفته به عمل و از سخن به اجرا در آورند. بی‌گمان در برگزاری این جشن بزرگ، بسیاری از خانواده‌های ایرانی همياری و همکاری داشتند که کوشش همۀ آنها درخور ستايش است. اما نباید فراموش کرد که تلاش های این چهار بانوی گرامی نقش بزرگی در برگزاری این جشن و سرور داشت. باشد که کار درخور ستايش این بانوان، نمونه و سرمشقی برای سایر بانوان ایرانی در سرتاسر جهان باشد.
من به نوبۀ خود، همراه با تحسین و ستايش کوشش این بانوان گرامی، بهترین شادباش‌های خود را به آنان پيشکش می‌کنم و امید و آرزویم این است که بنای زیبا و شکوهمندی که به کوشش آنها و همسرانشان پایه گذاری شده است، برای همیشه پایدار و استوار بماند.
کاش هنر و توانایی آن را داشتم که برای ارجگذاری به اين بانوان بسیار گرامی، تندیسشان را در کنار يکديگر می‌تراشیدم و در یکی از پارک‌های شهر نیویورک بر پا می‌داشتم تا نام و یادشان و خدمتی بزرگی که به فرهنگ میهنشان کردهاند، برای همیشه در ياد ایرانیان بماند که کاری کرده‌اند کارستان.
***
فرهنگ ایران
چه بخواهیم، چه نخواهیم، نزدیک به چهار دهه است که مردم ایران به دو بخش مجزا تقسیم شده‌اند. بخش بزرگی که در ميهن بلا دیده‌مان مانده اند، و سر و کارشان با دشواری هايی است که حکومت مذهبی بر آنها تحمیل می‌کند. بخش دیگر، آن‌هایی هستند که از ميهنمان کوچ کرده، زندگی را با دشواری‌های دور بودن از خانه و کاشانۀ خود آغاز کرده اند که امروزه در یک آرامش نسبی به سر می‌برند.
در یک نگاه گذرا به اوضاع و احوال ایرانیان از ميهن کوچ کرده، می‌بینیم که این بخش از جامعه ایرانی، فصل تازه‌ای را در تاریخ سرزمین خود، به ویژه در گسترۀ فرهنگی آن گشوده‌اند که روز به روز پر بارتر می‌شود. آنچنان که رويدادهای بیش از سه دهۀ گذشته، می‌تواند پیش زمینه‌ای باشد برای کسانیکه در آینده به نگارش سرگذشت این بخش از ایرانيان دور از میهن دست خواهند زد.
در راستای چنین نگاهی، به نکتۀ بسیار ارزشمندی بر می‌خوریم که تا کنون در باره‌اش کمتر سخن رفته و آن جایگاه و شایستگی بانوان ایرانی در هماهنگی و همراهی و فراهم کردن زمینه‌های موفقیت ایرانیان خارج از کشور است. بانوانی که با کوشش و فداکاری‌های خود، هم ادارۀ امور زندگی خانواده را بر دوش می‌کشند و هم در آموزش و پرورش فرزندانشان از جان خود مایه می‌گذارند.
واقعیت این است که در اوضاع و احوال نابسامان ایرانیان کوچ کرده به خارج از کشور، بیشتر بانوان ایرانی بودند که به دشواری‌های غربت پيروز شدند و نشان دادند، ایرانیانی که از سر ناچاری به کشورهای دیگر پناه آورده‌اند، چه انسان‌های بزرگوار، پر توان و ارزشمندی هستند.
با این که برگهای برآمده‌ی تاریخ ایران، حاکی از کوشش جانانۀ مردم این کشور برای سربلندی و سرفرازی میهن خود می‌باشد، اما در این برگهای بس انبوه در بارۀ بانوان ایرانی که در همۀ دوران‌های سخت تاریخ میهنمان، پا بپای مردان کوشیده و از خود گذشتگی نشان داده‌اند، سخن چندانی به میان نیآمده است. به عبارت دیگر، در این زمینه نیز حق این بخش از جامعه ایرانی، مانند بسیاری از حقوقشان نادیده گرفته شده است.
اوراق تاریخ سرزمینمان به روشنی نشان می‌دهد که در مواقع مختلف، بسیاری از مردم کشورمان به خاطر تن در ندادن به جور و جفای بیگانگانی که به کشورمان هجوم آورده و چیره شده بودند و یا به خاطر ظلم و ستم بی‌حد حکومت‌های بیدادگر، از سرزمین نیاکان خود کوچ کرده‌اند. این کوچندگان به هر کشوری که رفته‌اند با تلاش و کوشش و خوشفکری و هوشمندی، موفقیت‌هائی در زمینه‌های گوناگون به دست آورده، و شایستگی خود را نشان داده‌اند. ما این واقعیت‌ها را در سرگذشت ایرانیانی که در تاخت و تاز تازیان و در پی آن در خشونت بی‌اندازۀ قزلباشان صفوی به هند کوچیده اند، خوانده‌ایم. همانگونه که از سرگذشت کوچندگان به کشورهای کناره جنوبی خلیج فارس نیز آگاهيم و می‌دانيم که هم اکنون بسیاری از آنها جزو ثروتمندترین و با نفوذترین مردمان این کشورها به شمار می‌آیند.
اما کوچندگان زمان ما که از نظر کمیت، کیفیت و شرايط با کوچندگان پیشین تفاوت‌های فراوانی دارند، روزگارشان به گونۀ دیگر است. مهمتر از همه این که این بار ایرانیان تنها به یک کشور و یا یک سرزمین نرفته‌اند، بلکه در هر گوشه و کنار این جهان خاکی که پناهشان دادهاند، ماندگار شده‌اند. در یک چنین شرایطی که بیش از چند میلیون ایرانی، میهن خود را ترک کرده‌اند، سرگذشت آنها و تلاش پی در پی و موفقیت‌های بی‌مانندشان در زمینه‌های گوناگون، از علمی گرفته تا فرهنگی، هنری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و غیره، چیزی نیست که بتوان آنها را نا دیده گرفت. در این میان با شگفتی، ولی با خرسندی می‌بینیم که سهم و نقش بانوان ایرانی در کلیه زمینه‌ها، چه اندازه چشمگیر است.
دریغ است که مردم امروز و نسل‌های آیندۀ کشورمان ندانند که بانوان ایرانی، در ساختن این بخش از تاریخ ایران چه نقش مهم و چه سهم بزرگی را بر دوش داشته‌اند.
آن چه در این نوشته به آن نظر دارم، کوششی است برای نشان دادن گوشه‌هایی از ارزش والای بانوان ایرانی که برای شناساندن ملت خود و فرهنگ شکوهمند سرزمینشان به جهانیان، با جان و دل قدم برداشته، شایستگی خود را به خوبی نشان داده‌اند.
نسل ما و نگرانی‌هایش
یکی از بزرگترین نگرانی‌های نسل ما ایرانیان مهاجر، این بوده که با دور بودن از نیاخاک خود و کمبود امکانات لازم برای آموختن و شناساندن فرهنگ و تاریخ سرزمینمان به فرزندان خود که «مهمترین رشتة پیوند ایرانیان با سرزمین خود می‌باشد»، مبادا پيوند نسل‌های بعدی ما، با نیاخاکمان، بریده شود.
این نگرانی زمانی در ما فزونی پیدا کرد که در درازای این سال‌ها، ناظر پیروزیهای درخشان فرزندان هم نسلان خود بودیم و هستیم و میبینیم که چگونه این فرزندان که بيشتر آنها در آغاز دگرگونی اوضاع ایران، نوباوگان خردسالی بیش نبودند، هر یک در بخشی از جوامع غربی به موفقیت‌های چشمگیر، دست یافته‌اند.
باور نکردنی است که پس از نزدیک به چهار دهه از دگرگونی اوضاع ایران، فرزندان ایرانیان کوچ کرده از مملکت خود، در همۀ کشورهای جهان با همۀ دشواری‌هايی که پدران و مادرانشان با آنها روبه رو بودند، توانسته‌اند در همۀ زمینه‌ها، به پيروزی‌های درخشانی دست پیدا کنند و تعدادی از آنها از سرآمدگان روزگار خود به شمار روند.
در این مورد خاص، سنجیدن ایرانیان کوچنده و پراکنده در جهان با جامعۀ کلیمیان، بسیار شگفت انگیز است. سنجش دو ملت کهنسال تاریخ که به گونه‌ای سرنوشت مشابهی پیدا کرده اند.
قوم یهود بیش از دو هزار سال است که در جهان پراکنده شده‌اند. این قوم به دلیل این که فرهنگ خود را با دین قومیشان در هم آميخته‌اند و با خود از این کشور به آن کشور، از این سرزمین به آن سرزمین می‌برند، به آسانی توانسته‌اند یکپارچگی ملت خود را حفظ کنند. آنها که پس از سده‌ها آوارگی و سرگردانی به دلیل این همبستگی، توانسته‌اند در رشته‌های علمی، اقتصادی، هنری و سیاسی به پایگاه بلند کنونی برسند، همۀ پیشرفت‌های خود را به حساب همبستگی قوم خود می‌گذارند. ملتی که به گذشته تاریخی خود می‌بالد، در ارج گذاری و بزرگداشت فرهنگ ملت خود و نگهداری و نگهبانی از خاک سرزمین نیاکانشان به جان می‌کوشند، همۀ توانمندی خود را وامدار کوچندگانی می‌دانند که سده‌های پی در پی، مانند امروز ما ایرانیان در سرتاسر جهان پراکنده شده بودند.
ما ایرانیان
ما ایرانیان هم با این که نزدیک به چهل سال از کوچ کردنمان نمی‌گذرد، به درستی، نشان داده‌ایم که یکی از سرشناسترین کوچندگان تاریخ جهان هستیم. موفقیت ما در این سی و اندی سال و سنجش ما با کلیمیانی که بیش از دو هزار سال از میهن خود دور بودند، به درستی نشان می‌دهد که ما نیز انسان‌های توانمندی هستیم. اگر این سی سال به چند سی سال دیگر یا بیشتر بکشند، ما نیز در پهنه گیتی چیزی از برازندگی یک ملت سرفراز کم نخواهیم داشت، بلکه می توانیم به راحتی هم به درد مردم مملکت خود برسیم و هم به درد جوامع بشری.
نگاهی به سرگذشت همین چند دهۀ گذشتۀ ایرانیان برونمرز، نشان می‌دهد که در آینده این بخش از جامعۀ ایرانی، دارای چه موقعیت‌های برجسته تری خواهد بود و چه خدمات ارزنده‌ای می‌تواند به مردم کشور خود و جهان بکند. پس باید بکوشیم تا پيوند نسلهای آینده‌ی ایرانیان بیرون از کشور با نیاخاک خود بریده نشود.
در جستجوی راه کاری برای پایدار ماندن پيوند ما ایرانیان با هم و با هم میهنانمان در درون کشور، ما نیز مانند قوم یهود نیاز به تکیه گاهی داریم که با تکیه برآن بتوانیم همبستگی و پیوند خود را با هم نگهداریم. این تکیه گاه نیز چیزی نمی‌تواند باشد، به جز فرهنگ کهنسال ایران. فرهنگی که می‌بایستی در کوله بار هر ایرانی گنجانده شود تا در هر جایی که هست و به هر کجائی که می رود با خود همراه داشته باشد.
***
نگرانی از جدا شدن و جدا ماندن فرزندان و فرزندان فرزندانمان از نیاخاک خود، درد مشترکی است که از درون ما را می‌آزارد و به دنبال پیدا کردن راه چاره می‌اندازد. در این راه خوشبختانه کوشش‌های بسیاری انجام گرفته و می‌گیرد که بسیار ارزشمند است. از فارسی گفتگو کردن در درون خانه و خانواده‌ها و راه اندازی کلاس‌های آموزش زبان فارسی گرفته تا گوش کردن به موسیقی و ترانه‌های ایرانی، از برگزاری و بزرگداشت جشن‌های ایرانی، مانند نوروز، جشن سده، مهرگان، چله و همانند آنها گرفته تا آویختن گردن بند فروهر به گردن دوشیزگان و سینۀ جوانان، از برگردان و انتشار نوشته‌های بزرگان ادب کشورمان به زبان‌های زندۀ جهان گرفته تا راه اندازی فرستنده‌های رادیو و تلویزیون و سایت‌های انترنتی و چاپ و پخش کتاب، روزنامه، هفته نامه ماهنامه و مانند آنها همه کوشش‌هائی است که نسل ما برای پیوند دادن فرزندانمان به فرهنگ سرزمینمان ایران به کار میبندند.
بی گمان هر یک از این تلاش‌ها به نوبه خود ياری شایانی برای پیشگیری از گسستن فرهنگی ما بود. اما هیچ یک از این کارها برای پیوند سنت‌های ملی که نسل ما آرزویش می‌کند، بسنده نبود و از نگرانی‌های ما نمی کاست تا اینکه « کارناوال نوروز ایرانیان در نیویورک به راه افتاد.»
کارناوال نوروزی ایرانیان،
راهی تازه برایِ شناساندنِ فرهنگِ ایران در جهان
همان طور که در پیشگفتار رفت، چند سال پیش به کوشش چهار خانوادۀ پزشک ایرانی، شالودۀ بر پایی مراسمی گذاشته شد که در آغاز شماری از هم ميهنان، ارج چندانی به آن ندادند، ولی با گذشت زمان و تداوم آن، این کار زیبا چنان شکوهی یافت که موجب شادمانی همگان شد و نگرانی بسیاری از هم نسلان مرا هم از میان برد.
امروزه بر خلاف گذشته، دیگر به خاطر جدا و دور ماندن فرزندان ایرانیان خارج از کشور با نیاخاک خود احساس دلواپسی و نگرانی نمی‌کنیم. زیرا در درازای این چند سال به چشم خود دیده‌ا‌یم که هر ساله چگونه هم میهنانمان در مراسم سالروز جشن نوروز، در نیویورک گرد هم می‌آیند و یک دل و یک زبان، نوروز باستانی کشورمان را جشن می‌گیرند.
زمانی که در این مراسم با شکوه، مانند میلیون‌ها ایرانی در سرتاسر گیتی به چشم خود می‌بینیم که چهار نسل از ایرانیان، دست در دست هم به پایکوبی و دست افشانی و آوازخوانی می‌پردازند، در هر کجا که هستیم، به شعف می‌افتیم و در عالم خیال به آنها می‌پیوندیم و همراهشان به دست افشانی و پایکوبی و سرود خوانی می‌پردازیم.
زمانی که زنان و مردانی را می‌بینیم که سن و سالشان در آستانۀ صد سالگی است، کودکانی را نگاه می‌کنیم که سال‌های زندگی آنها از چند ماه و چند سال بیشتر نیست، نوباوگانی را می‌نگریم که مانند زمان کودکی ما، لباس نو و رنگارنگ پوشیده‌اند، نوباوگانی که با خنده و شادی، همراه مادر و مادر بزرگ و یا پدر و پدر بزرگ خود می‌خندند، شادی می‌کنند، با شادمانی خود را در ایران و در فضای شادی آفرین میهنمان در آستانه نوروزها می‌یابیم.
اگر به سیمای زنان و مردان سالخورده‌ای که در این مراسم شرکت می‌کنند، نگاه کنیم، می‌بینیم که چگونه آنها از اینکه جشن نوروز که یکی از سنت‌های آموزندۀ فرهنگ ایران است، به کشورهای دیگر کشیده شده خوشحالند، شادمان می‌شویم، به ویژه این که می‌بینیم چگونه این جشن بزرگ ما در آغاز فروردین ماه نه تنها جامعۀ ما را به شادی و شادمانی می‌اندازد، بلکه میزبانان هم میهنان ما را هم شاد می‌کند، خوشحالیمان دو چندان می شود.
بذری که چهار خانوادۀ پرشک ایرانی افشاندند، به بار نشسته و نهالی تنومند شده است. نهالی که پس از این هیچ باد و توفانی نمی‌تواند، آن را از میان بردارد و از فرهنگ کهنسال سرزمینی که آمده است، جدا سازد. این جاست که باید با کمال الدین اصفهانی سرایندۀ سدۀ هفتم هجری همزبان شویم و بگوئيم:
باش تا صبح دولتت بدمد کاين هنوز از نتایج سحر است
سرایندۀ شیرین سخن ما، درست گفته است، چرا که چهل سال در تاریخ یک ملت و یک کشور جز لحظات کوتاه سحر نیست. دمیدن دولت معنوی ایرانیان با گذشت سال‌های دیگر شکوفایی واقعی خود را نشان خواهد داد.
کار ارزشمند چهار خانوادۀ پزشک ایرانی، از کارهای بزرگ و پر بار و کار آمد فرهنگی است که در درازای دهه‌های اخیر در بیرون از کشورمان ایران انجام گرفته است. بی‌گمان همۀ ایرانیان، آرزومندند که این تلاش ارزنده همچنان دنبال شود و این مراسم در همۀ سرزمین‌هایی که ایرانیان در آن زندگی می‌کنند، انجام بگیرد تا پیوند معنوی آنان و فرزندانشان با فرهنگ کهنسال و شکوهمند میهنشان همچنان پا برجا بماند.
و، فراموش نکنیم که فرهنگ ایران بهترین ابزار پیوند و یکپارچگی و همبستگی مردم ایران در هر کجای گیتی است.
پاریس، اسفند ماه ۱۳۹۵- هوشنگ معین زاده
به نقل از ره آورد شماره 119- تابستان ۱۳۹۶

آلترناتیو مترقی را تعریف کنید !



اسماعیل هوشیار: آلترناتیو مترقی را تعریف کنید !
در خاورمیانه «آلترناتیوهای واپسگرا» همانقدر مسأله ساز هستند که «رژیم های موجود»، و تا وقتی که «آلترناتیوهای مترقی» شکل نگرفته اند، امیدی به تحول به زندگی بهتر در این کشورها، چه از طریق انقلاب و چه از طریق اصلاحات نیست....این موضوعی است که در بخش اول در مورد «آلترناتیوهای واپسگرا در ایران» بحث شد و قبل از آن هم دربارهء کسانی نظیر «نوت گینگریچ امريکائی که می خواهند نیروی داعش شیعی دیگری همچون سازمان مجاهدین خلق را، که مخالف داعش شیعی حاکم در ایران است، به قدرت برسانند، توضیح داده شده است

جناب سام قندچی نظریه بالا را مطرح کرد که البته به نظرم ناقص است . چون ایشان از آلترناتیو مترقی نامی و چیزی نگفته است برای شکل گرفتن آلترناتیو مترقی از چه مصالحی باید استفاده کرد ؟ تا مخاطب بداند از یا در کجا باید بادبان کشید ؟ چیزی نگفته چون در این زمینه چیزی برای گفتن ندارد. مگر چیزی باشد که دیگران نمیبینند. اگر ایشان مختصات یک آلترناتیو مترقی را نام میبرد سوالات بعدی قابل فکر کردن بود . مثلا مترقی یعنی نوری علا یا علیرضا نوری زاده ...ضمن اینکه از مختصات سیاسی خاورمیانه امروز و دنیای سیاسی فعلی هم چیزی نگفته و نمیداند .
نقد مجاهدین خلق، جریان سلطنت ، حزب توده یا چپ کارگری ، اصلاح طلبی و بقیه خیلی خوب است . همه حق دارند نقد خودشان را داشته باشند فقط یادمان نرود نقد درهیچ جایی به حذف نباید برسد که در این صورت اسمش نقد نیست . کسی که فقط نفی میکند و جایگزین مناسب معرفی نمیکند لاجرم خودش را به شکلی نامحسوس و اتوماتیک جایگزین مناسب معرفی کرده است که البته چائیده است....از نظر من جایگزین مناسب برای تمام نفی شدگان ترکیبی از تمام موجودی زمین سیاست است . هر جریان یا فردی بسته به توان و ظرفیتش..تنها تفاوت بین نیروهای موجود اندازه و سهم خواهی سیاسی آنهاست .... جایی که ملخها مزرعه را نابود میکنند لطفا برای کلاغها مترسک نسازید ...
..............
دفترخامنه ای روز جمعه ۶ مرداد 1396 (۲۸ ژوئیه 2017 ) با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرده که روال معمول تعیین وزراء دولت همیشه ثابت است . وزیران دفاع، خارجه و اطلاعات توسط رهبر انتخاب می‌شوند و او در مورد وزیران اقتصاد و اختلاس ،علوم، آموزش پرورش و ارشاد هم حساسیت‌هایی دارد، اما در مورد سایر اعضای کابینه اظهارنظر نمی‌کند...وزیر حجاب ، وزیر پشم زیر بغل ، وزیر تخم و سکس اسلامی ، وزیر شلغم ، وزیر خدا و پیامبر و امام و باقی وزراء تخمی تخمی خودشان انتخاب میشوند و رهبر برای تعیین آنها وقت ندارد ...

«بستر عملیات‌های تررویستی و ارتباطی تروریست‌ها در دنیا در درجه اول توئیتر و در درجه دوم تلگرام است...حکومت اسلامی ایران
در روزهای گذشته فشارها برای فیلتر کردن تلگرام در حکومت اسلامی ایران شدت گرفته است. جدی ترین بهانه علاقه مندان به فیلترینگ، ادعای مورد استفاده قرار گرفتن این نرم افزار در حمله‌های تروریستی تهران توسط داعش بوده است. در مقابل این ادعا، این استدلال (و استدلال هایی مشابه) از سوی برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی مطرح شده است که چون داعش از جاده‌ها خود را به تهران رسانده، پس جاده‌ها هم باید خراب شوندو چون داعش اکسیژن هم مصرف کرده پس هوا را هم فیلتر کنیم.
به نوشته خبرگزاری ایسنا، محمود واعظی، وزیر ارتباطات ایران روز یکشنبه هشتم مرداد در همایشی اعلام کرد در پی جلسات فشرده با مدیران تلگرام، برخی از سرورهای این شبکه اجتماعی به کشور منتقل شده و قرار است در آینده نزدیک این شرکت، شبکه توزیع یا انتقال محتوا خود را نیز به ایران منتقل کند. این در حالیست که پاول دورف، مدیر عامل تلگرام، روز یکشنبه در واکنش به خبر وزیر ارتباطات ایران در توئیتر نوشت که هیچ سرور تلگرام به ایران منتقل نخواهد شد.

در گیری های مستمر ناوهای جنگی آمریکا با قایقهای سپاه پاسداران ، چند سالی هست این درگیری ها ادامه دارد... جاکشا توی سیاه کردن عوام خوب بازی میکنن ، والا به صورت جدی و در مقایسه و از نظر نظامی آمریکا بگوزد سیستم اسلامی عظما را باد برده است . منتها در یک توافق ضمنی طرفین برای عوام نقش بازی میکنند .

hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
اسماعیل هوشیار

بازگشت تحریمها !

اسماعیل هوشیار : بازگشت تحریمها !
دونالد ترامپ، رئیس آمریکا طرح جامع تحریم روسیه، ایران و کره شمالی را که در سنا و کنگره آمریکا با اکثریت مطلق آرا به تصویب رسیده بود امضاء کرد. اکنون این مصوبه لازم‌الاجراست....
اتحادیه اروپا در بیانیه‌ روز چهارشنبه برای اولین بار از لحن «دونالد ترامپ» در بیانیه‌ای که وی بعد از امضای این قانون صادر کرده استقبال کرده است.فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که قرار است به تهران برود تا در مراسم حسن روحانی شرکت کند،از تعجب دوست پسرش تعجب کرد و گفت تو کاریت نباشه فعلا فقط بمال....ولی خوب دنیا را سرکار گذاشتیم...
در همین رابطه کیانوش از نوری علا پرسید تغییر قدرت در ایران چه طعمی دارد ؟ این فعال سیاسی علاف هم جواب داد : اول منیم باید برویم جای امام خمینی توی ماه را بگیریم با شعر لیله القدر....بعد نوید اخگر را با لگد ازجلسه بیرون کنیم ، بعد مخالفین را اخراج کنیم بعد مجاهدین را هی نابود کنیم ، علیرضا نوری زاده را وزیر کنیم تا دنیا جای بهتری شود....
.....................................

جوامع موسوم به جهان سوم و در صدرش حکومت اسلامی ایران ، اشباع از توصیه‌اخلاقی در رسانه‌ها و منابر و در و دیوار است اما بیشتر مردم به دورویی روی‌می‌آورند ، نه بواسطه ژنِ بد ، بلکه بواسطه اینکه متوجه هستند تظاهر در سیستم اسلامی ولایت فقیه « جواب» می‌دهد . ظواهر اسلامی رعایت میشود ، میبینند که جای مهر نماز روی پیشانی دارد و همزمان اختلاس میکند اندازه جام جهانی...بعد هم میگوید سهم ما از سفره انقلاب همین است....

کارل مارکس گفته بود : هر انسانی محصول شرایط و محیط خودش است . آزاده نامداری با چادر باد برده اش و آبجوی سوئیسی معلول، قربانی و نتیجه منطقی چنین جامعه‌ای است که نه عجیب است و نه علامت سوال ! جامعه ای که سیستم حاکم اسلامی همیشه نقش مخرب و ارتجاعی را در زمینه اخلاق دینی داشته است . دورویی اجتماعی محصول مدیریت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سیستم حاکم است .

در ساختار جامعه ای مانند ایران امروز که شریعت دینی حاکم است ، افراد با فشارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گوناگونی روبرو هستند در این شرایط انسانها در کانون موقعیت بسیار پیچیده ای قرار میگیرند که توانایی ایجاد تعادل میان نیروهای ( درونی سلیقه خودشان و بیرونی سلیقه سیستم حاکم ) را ندارند. در چنین حالتی تنها راهی که وجود دارد، حضور اصل چندگانگی در شخصیت و هویت و استفاده از چندگانی اجتماعی هنگام رفتار و گفتاراست . آزاده نامداری و رفتار دو گانه اش از متن جامعه ایران است جامعه ای که 4 دهه با دین و سرکوب اداره میشود ، همان جامعه ای که با همین سیستم اسلامی حاکم فقط مدارا کرده و میکند با کمی سُس نق زدن و یه عالمه بی تفاوتی....
اسماعیل هوشیار

در خاور نزدیک فاجعه بزرگ دیگری شروع می‌شود

دکتر ایرج ربیعی گزارش میدهددر خاور نزدیک فاجعه بزرگ دیگری
شروع می‌شود
Dr. Iradj Rabii
بقول کارشناسان سیاسی در سپتامبر آینده کشور مستقل کردستان شروع به کار میکندمخالفت ایران، سوریه و ترکیه به آشوب منطقه دامن میزندایران میداند با جنایاتی که در طول زمان گذشته و حال بر جان کردها روا داشته آن‌ها که خود را همیشته ایرانی واقعی میدانستند را بسوی کردهای عراق و سوریه خواهد کشانید


نشریه پر تیراژ بیلد با حدود ملیون تیراژ از تیر اندازی هشداریکشتی بزرگ تاندر برد آمریکا در خلیج فارس خبر داد.در تفسیر های مطبوعات صحبت از تحریک ایران است و قبلاً ترامپ گفته بود » اگر قایق و کشتی ایران به ناوگان آمریکا نزدیک شود، آن‌ها را مورد هدف قرار میدهد.« در گزارش ها آمده است، ایران از فرصت استفاده کرده برای نشان دادن قدرت خود به 137 متری کشتی مزبورنزدیک شده استاین خبر در شرایطی که نشریات چپ گرای اروپا از جمله اسپوتنیک آلمان و شبکه خبری آر تی آلمان از امکان همکاری ایران و آمریکا در رابطه با سوریه داده اند، تا حدود زیادی جنجال بر انگیز بود و نزدیک شده قایق های ایران را به کشتی بزرگ تاندر برد آمریکا نوعی تحریک از سوی ایران خواندند.

سرگی لاوروف وزی خارجه روسیه در مصاحبه اختصاصی با روسیه امروز میگوید، ما از نظر فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی و قومی به مشکل کردها رسیدگی کردیم و باید با کشور هایی نظیر ایران و سوریه مذاکره کنیم و کشور کردستان را تشکیل دهیم.

مشکل اساسی سیاست گذشته آمریکا در خاور نزدیک و خلعی که بوجود آمد میباشدروسیه میخواهد جای پای خود را در منطقه با این هدف که منطقه کردستان آزاد شود، بگیردشرکت بزرگ گاز پروم نفت روسیه مشغول بهره برداری از مناطق نفت کردستان عراق شده استگرهارد شرودر صدر آعظم سابق آلمان عضو هیات مدیره این شرکت روسی است.

لاوروف میگوید ما در زمان بارک اوباما مرتب با بمب های زمان دار سیاسی روبرو بودیم اکنون میتوانیم با آمریکا همکاری کنیم حتی در رابطه با سوریه.

جلسه هفتم جولای ما در هامبورگ آلمان با ترامپ بسیار مفید بود و او قول همه گونه همکاری دادلاوروف در این مصاحبه از آمریکا تمجید میکند در حالیکه آمریکا خود را آماده تحریم جدید روسیه، ایران و کره شمالی میکند.

در ماه سپتامبر سال جاری به احتمال زیاد برای اولین بار در جهان کردستان آزاد کار خود را شروع میکند.

لنف فارر گزارشگر نشریه هافینگتن پست آلمان مینویسد، از هم‌اکنون ترکیه، ایران و سوریه آماده سنگر بندی شده انددر کرکوک و اربیل و موصل گفته میشود، کردستان آزاد شدباید منتظر یک درگیری و فاجعه بزرگ دیگری در منطقه باشیم.کردها تصمیم دارند 25 سپتامبر را روز آزادی و استقلال کردستان اعلام کنند.

رشوه غرب به کردها برای جنگ بر علیه داعش ، شروع کشور کردستان است که ایران و ترکیه شدیداً مخالفت میکنندایران میداند با جنایاتی که در طول زمان گذشته و حال بر جان کردها روا داشته آن‌ها که خود را همیشته ایرانی واقعی میدانستند را بسوی کردهای عراق و سوریه خواهد کشانیددر این میان نفت کردستان بیشتر نصیب روسیه می‌شود و آمریکا نیز خواهان سهم خود است.

گزارش از ایرج ربیعی

بررسی رسانه‌ها و نشانی از آتش زیر خاکستر در ایران

بررسی رسانه‌ها و نشانی از آتش زیر خاکستر در ایران

  • دکتر ایرج ربیعی گزارش میدهد: بررسی رسانه‌ها و نشانی از آتش زیر خاکستر در ایران
  • Dr. Iradj Rabii

  • دانشمندان ایران شناس آلمان، اتریش و سوئیس سعی در شناساندن چهره واقعی زیر ماسک تزویر دولت فعلی ایران دارند. در مقاله های خود روش‌های دولت دیکتاتور ایران را که نمونه‌های سوء‌استفاده از عدم دانایی مردم ایران بر میشمرند و مینویسند، گرچه مردم ایران در گذشته فریب ملایان را خوردند اما اکنون همین مردم بویژه جوانان فریاد میزنند » ما ملایان و دولت مذهبی نمیخواهیم«


  • بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران بازار سیاست جمهوری اسلامی، آن‌هایی که تا کنون از بیهودگی رژیم ملایان و فشار این گروه اقلیت بر مردم ایران سخنان انتقادی آن چنانی نمیگفتند، اکنون بعد از 39 سال پی برده اند، آن‌هایی که افسار درشکه ورشکسته حکومت ایران را بدست دارند، تا کنون جز تظاهر، دروغگویی و فریب مردم ایران و کشور های آزاد جهان چیزی در توشه خود نداشته اند. این دانشمندان به دلایل کافی از جمله فقر، فحشا، اعدام، زندان و شکنجه، اختناق شدید و گزارش سازمانهای حقوقی، اجتماعی و مذهبی جهان استناد میکنند.

  • در این میان نشریات سیاسی بیشتر به مشکلات ایران توجه دارند زیرا رابطه اقتصادی کشور های آزاد با ملایان ایران برایشان دلیل قانع کننده برای بهبود زندگی مردم نیست.

  • این دانشمندان به این سئوال که قرارداد برجام بسود مردم ایران تمام شد، جواب منفی میدهند و اکثراً عقیده دارند » حکومت خشن و مداخله گر ایران با این قرارداد به دو هدف رسید، اول اینکه به دنیا میگوید به دروغ میگوید حسن نیت دارد و دوم اینکه خواهد توانست با به بازی گرفتن جهان آزاد طی مدتی که مهلت دارد، هر بلایی که میخواهد سر مردم بیآورد و درآمد های حاصل از فروش نفت و گاز را مانند گذشته به جیب بزند«

  • برداشت دانشمندانی چون دکتر ماتیاس کونتزل (Matthias Küntzel ) دانشمند معروف ایران شناس و استاد دانشگاه هامبورگ میرساند آن‌هایی که گول تظاهر و دروغ جمهوری اسلامی ایران را نمیخورند، با چشمان باز و عقلی منصفانه بازار ریا و دروغ ملایان را زیر نظر دارند
  • .
  • این دانشمند معروف با سخنرانی‌های بسیار در آلمان، اتریش و سوئیس سعی در شناساندن چهره واقعی زیر ماسک تزویر دولت فعلی ایران دارد. دانشمندان دیگری در سوئیس و اتریش در مقاله های خود روش‌های دولت دیکتاتور ایران را که نمونه‌های سوء‌استفاده از عدم دانایی مردم ایران را بر میشمرند و مینویسند، گرچه مردم ایران در گذشته فریب ملایان را خوردند اما اکنون همین مردم بویژه جوانان فریاد میزنند » ما ملایان و دولت مذهبی نمیخواهیم« نشریه سیاسی معروف هافینگتن پست آلمان مینویسد، بپاخیزی مردم ایران در راه است. این مردم از فریبکاری و دروغ ملایان بستوه در آمده‌اند و آزادی میخواهند. دولت سعی میکند با توالت صورت خود را رنگ و شاداب جلوه دهد در حالیکه چنین نیست.

  • نکته دیگری که در رسانه‌های گروهی اروپا این روزها مورد بحث و تفسیر قرار میگیرد، مسأله بازی پشت پرده ملایان ایران با رهبران کشور های آزاد جهان مانند آمریکا، فرانسه و آلمان است. یکی از دانشمندان ایران شناس که حاضر نیست نامش فاش شود در گفتگوی تلفنی با من ایرج ربیعی اظهار داشت » من چندی پیش در ایران بودم و تشنگی مردم را برای آزادی و رها شدن از دست ملایان و حکومت مذهبی بخوبی احساس کردم. وی افزود، مسئولینی که من با آن‌ها روبرو بودم سعی میکردند با نشان دادن اماکن موفق و تمیز، مردم خوشحال که مشخص بود، مامورین دولت هستند، به من نشان بدهند مردم راضی هستند در حالیکه دقیقاً عکس این قضیه است.« این یک نمونه از دغل بازی‌های سیاست به سبک ملایان در ایران است.

  • در رسانه‌های دیگر نیز همین دلایل و بررسی ها دیده میشود. نشریه بیلد آلمان مینویسد، همه میگفتند حسن روحانی انسانی شریف است، در حقیقت دیدند طی نیم سال اول حکومت وی بیش از 3 هزار در ایران به اتهام های واهی مانند مواد مخدر اعدام شده‌اند که در هیچ یک از کشور های جهان سابقه نداشته است.
  • این اعدام ها طی نیمی از مدت زمان حکومت وی صورت گرفته و مسأله حقوق بشر برای ملایان فقط حق مردم کشور های اروپایی است.

  • در نشریه معروف هافینگتن پست میخوانیم » طی مدتی که در ایران انقلاب شد، در کشور های اروپای شرقی نیز حکومت ها یکی پس از دیگری از بین رفتند، اما کشتارمانند ایران صورت نگرفت، مردم این کشور ها آزاد شدند و مردم ایران تا خر خره زیر فشار یک دولت خشن و دروغ پرداز در حال خفه شدن هستند.

  • در همین نشریه میخوانیم، 38 سال است مردم ایران یکی از خشن ترین حکومت ها را تحمل کرده اند، 38 سال است بنام انقلاب که گویا تمام شدنی نیست، مردم را زیر شکنجه و اعدام میکشند و این داستان بی پایان، دنیا را مبهوت صبر و حوصله مردم ایران کرده است. اکنون نسل جوان متوجه فرهنگ خود شده و نشانه‌های خشم مردم از زیر خاکستر دیده می‌شود . نشریات سوئیس نیز به این نکته توجه دارند و مینویسند، بیش از 50 درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند، فقط 10 درصد دارای زندگی مرفه هستند که اکثر آن هال از خانواده ملایان میباشند. گزارش از ایرج ربیعی

نوشته آقای مهندس روحانی مرا به تاريخ برد.

نوشته آقای مهندس روحانی مرا به تاريخ برد.

به استناد تاريخ «نامربوط» ننوشته بودم و اين هم سندش. يکی از سند هايش.

استاد اميرفيض بارها و بارها و بارها در باره «شاهزاده» و «اعليحضرت» شرح حقوقی و تاريخی داده اند. يادم افتاد در يکی از سنگر ها «اخطار تاريخی» به اعليحضرت و به همه داده اند. آنرا همين ايميل در دسامبر 2007 بصورت نوشته در آورده و پخش کرده است و در وب سايت هم موجود است. دوباره به آن نگاهی میکنيم تا پاسخی تاريخی باشد به «نامربوط» نويسی.  بخشی از آنرا اينجا ببنيد و اصل وکامل آنرا با کليک روی همين نوشته برويد و در وبسايت 1400 سال بخوانيد. و بخوانيد که رسوب کند نخوانيد که سروتهش را ديده باشيد. بخوانيد تا رسوب کامل نکرده نگذريد.

اين بخش با تيتر «چرا رضا پهلوی موفق نخواهد شد» منظور شخص اعليحضرت نيست، اگر متن کامل سنگر را درست بخوانيد منظور اين است تا جایی که اعليحضرت در جايگاه قانونی مشروطه خود قرار نگيرند و همه ايشان را طبق قانون «اعليحضرت» نشناسند و تداوم سلطنت برقرار نباشد هرکاری بکنيم راه بازگشت به ايران نخواهد بود...  که 38 سال است راهی نبوده است. هرکاری شده است بی مورد بوده است.
«آن دو بودند چو گرم زد وخورد-
سومی آمد وزر را زد وبُرد».

«امپراتوری دروغ» نام وب سایتی است که با توجه به مطالب آن، نشان می دهد که از سوی عوامل وابسته به رژیم اسلامی ویامستقیماً ازسوی آن رژیم سرتاپا فساد وجهل وچپاول  ودروغ وتزویر، اداره می شود واز آنجا که ولایتمداران اسلامی اخیراً به خاطر اوضاع وشرایط اسفناک اجتماعی وسیاسی،  خود را در تنگناهای بیشماردیده اند و دست شان بر خلاف سالهای نخستین استقرار،  ازترورهای مخالفان در بیرون از خاک کشورکوتاه شده است،  به لطایف الحیل می کوشند با اعزام افرادی به ظاهرزندان رفته ویا کمک مالی به چند رسانه ی ایرانی در بیرون از کشور ویا از طریق وب سایت های گوناگون،  بین مخالفان خود در خارج تفرقه بیاندازند وبا اشاعۀ تهمت ها وانگ ها و بر چسبهایی به چهره های که از جانب آنان احساس خطر می نمایند ویا باز تاب دادن انتقادها وگله گزاریهایی که نق زنهای بی خیال از شرایط سیاسی زمان از آن چهره ها ابراز می دارند ویا انتشار ناسزاهایی که برخی از گردانندگان رسانه های پارسی زبان در کشورهای بیگانه به هم نسبت می دهند،  بُل می گیرند وبه عنوان سندی ازپوچی وبی اعتباری آنها ارائه می دهند، تا ازاین راه توانسته باشند به هم میهنان ما در درون کشور نشان دهند که بیهوده دل در انتظار مخالفان رژیم در بیرون از کشور نبدند، چرا که آنان  حتا باخودشان یکدل وهم صدا نیستند ووو. دریغ ودرد که این شگرد رژیم،  38 سال است به خاطرندانمکاری های مخالفان وبد وبیراه گویی ها وتهمت زدنهای نا درست به یکدیگرکارساز شده است.

«دشت ما گرگ اگر داشت نمی نالیدیم – نیمی از گلّه ی ما را سگ چوپان خورده است!»

اکنون این سایت معلوم الحال (امپراتوری دروغ ووقاحت) آمده است،  گله گزاریها ونارواگویی های چند تن از سینه چاکان دیروز ومخالفان وانتقاد کنندگان امروزنسبت به  شاهزاده  از جمله صدر،  سعید سکویی،  فروزنده وآرین وطنخواه  وچند تن دیگررا در یک برنامه جمع کرده وانتشار داده  وبه ریشخند آنان پرداخته است.

ازگفتاراین هواداران پیشین شاهزاده  که کمترین  مایه ای از انتقاد درست وسازنده نداشت وبیشتر به بد دهنی نسبت به ایشان پرداخته بودند،  بسیارتأسّف خوردم اینکه مارا چه می شود وداریم به کدام نا کجا آباد می رویم!!؟ اینان از کسی با چنان لحنی به انتقاد تند وبه دور از نزاکت واخلاق نشستند که خود چشم دیدن یکدیگر را ندارند وحتا گاه اززدن تهمت های زشت درباره ی هم ابایی نکرده اند و ندارند،  آیا با چنین هواداران سست عنصر وطناب پوسیده شان می توان به درون چاه رفت؟

از این بد وبیراه گویان می پرسم: شما در این سالها از برای شاهزاده به جزتوقع ویا به ظاهرهواداری  آنهم تنها به حرف چه کرده اید؟ به گفته ی ژوزف کندی در کتاب سیمای شجاعان: «نگویید کشورم از برایم چه کرده، از خودتان بپرسید شما از برای کشورتان چه کردید؟».

گاریبالدی منتظر آری ونه امانوئل نشد،  آستینها را بالا زد ونیرویی ازهوادران پادشاهی را به دور خود جمع کرد وحکومتهای این سو آن سوی ایتالیا را ازبین بُرد وآن کشور را یک پارچه تقدیم امانوئل کرد.

مردم افغانستان با همه ی شرایط عقب ماندگی وجنگ وجدال فرقه ای،  هیچگاه از محمد ظاهر شاه که پس از خلع در ایتالیا بسر می بُرد،  نخواستند که بر علیۀ کمونیستهای حاکم  ویا طالبان قیام کند،  اما همینکه دولت کمونیستی وطالبان بر افتاد،  مردم نه تنها از او به گله گزاری نپرداختند،  بلکه مقدمش را به میهنش گرامی داشتند وبه او مقام والای پدر ملت دادند وتا زنده بود همچنان از عزّت واحترام برخوردار بود.

خوان کارلوس پادشاه کنونی اسپانیا خود به دنبال رسیدن به تاج وتخت نرفت و تخت پادشاهی رابا مبارزه به دست نیاورد،  بلکه به او اعطا گردید.

شما از شاهزاده گله مندید که چرا به دیگر گروه های سیاسی عنایت دارند،  اگر شماها به راستی وبه دور از هرگونه غش ویا انتظاری،  ایشان را پادشاه می دانید ویا خواهان پادشاهی ایشان هستید، آیا می دانید که پادشاه، شاه گروهی ویژه یا بخشی از مردم کشورش نیست،  شاه یعنی پدر ملت از هر دین ومذهب،  با هر دیدگاه سیاسی.

هیچ انسانی به دوراز اشتباه وبر داشت نا درست نیست،  شاهزاده هم از این قاعده مُستثنی نیستند،  شما چی، آلوده به اشتباه وبرداشت اشتباهی نیستید؟ شما ها در این 38 سال به جز نق نق زدن وبرای هم کارشکنی کردن واز رسانه های دیگر به بدی یاد کردن وبه گردانندگان شان بد وبیراه گفتن،  چه گامی درکمک جدّی به شاهزاده در مبارزه بر داشته اید؟ آیا شما توانستید سه هزار نفررا درروزهای ویژه در برابر سازمان ملل ویا در همان لوس آنجلس برابر فدرال بیلدینگ  به منظوربلند کردن صدای اعتراض تان به اعمال غیر انسانی رژیم اسلامی بلند کنید؟ نگویید که یکی دوبار این کاررا کردیم ولی چون نتیجه ای ندیدیم دلسرد شدیم وکنار کشیدیم ووو –

مبارزه یعنی پایداری وتداوم آن تا پیروزی حتا اگربرخی از همرزمان بنا به دلایلی کنار بکشند،  به گفته ی سعدی،  مثل روباه شل  افتاده اید تا دیگری بیاید وغذایی در برابر دهان تان بگذارد!؟ یکی می گوید: چون پدرم شهرتی نداشت ازاین رو من نمی توانم موقعیّت شاهزاده را که پدرشان شاه بود وهمه اورا می شناسند داشته باشم ووو- جناب مگر «کاوه آهنگر» پدرش شاه بود که مردم را گرد خود آورد وضحاک را ساقط وفریدون رابر تخت نشاند؟ ویا رضا شاه بزرگ پدرش شاه بود ویا اسم ورسمی داشت؟ آیا اینگونه بهانه ها فرار از وظیفه نیست!؟ بسیاری از ما خوب بلدیم که همه ی کوتاهی ها وتقصیرات را به گردن این وآن بیاندازیم، نگویید که ما هم با گفتارمان در برابر دوربین های تلویزیونی در حال مبارزه با  ولایتمداران رژیم اسلامی واعمال تبه کارانه شان مشغولیم وهر کسی را بهر کاری ساختند،  اما زمانیکه با اختلافاتی که با هم صنفان خود دارید و به بد گویی از هم صنفان خودمی پردازید وگاه خرخره ی همدیگر را می جوید،  مردم ایران از شماها قطع امید کرده اند واز این رو نمی توان آنچه را که در برابر دوربین های تلویزیونی ویا از بلند گوهای رادیویی می گویید  ونتیجه اش بی اعتنایی مردم است،  مبارزه نامید،  جالب است که گاه یکدیگر را حتا به کلاه برداری نیزمتهم می کنید،  آیا این شد مبارزه بر علیۀ رژیم آخوندی!!؟

اغلب شماها که برای تداوم برنامه های تان در هر ماه به تضرّع وزاری می نشینید وبا خواهش وتمنا پولی جمع می کنید،  حکایت از چه دارد؟ جز اینکه نشان می دهد با همه ی ادعاهای تان در جلب نظر دیگران،  هوا خواه وطرفدار معقول ودر حدّ انتظار ندارید،  یکی دیگر حرفش را با جیغ بنفش همراه می کند وجالب است که هر از گاه از این رسانه به آن رسانه پرتاب می شود،  یعنی دارای شخصیّتی مقبول نیست،  جالب است که شماها با چنین شرایطی که دارید،  با لحنی به دور از انتقاد سازنده وفرهیختگی به انتقاد از شاهزاده می پردازید! آیا با چنین رفتاری مُدعی مبارزه با رژیم اسلامی می باشید؟

این بد وبیراه گویی شما چه تفاوتی با رسانه های رژیم آخوندی دارد،  چه کسانی از این گفتار ورفتار شما ها سود می برد؟ مطمئن باشید که مردم ایران در درون کشور،  از من وشما به فساد وتبه کاری های رژیم بیشتر وبهترآگاهی دارند وچندان نیازی به افشاگری شما نیست،  با وجودشما،  شاهزاده نیازی به دشمن ندارد!

یکی دیگرانتقادش این است شاهزاده چرا برنامه ی افق را به فلان کانال تلویزیونی برده که از راه آگهی بازرگانی اموراتش می چرخد،  چرا به ما نداده که ما آگهی بازرگانی نداریم ووو- وای برما با چنین مدعیان مبارزه !!؟ با چنین ویژگیهایی که دارید،   شاهزاده چه انتظاری می تواند از شماها که هر لحظه به شکلی در می آیید داشته باشند!؟

یادم هست سالها پیش در یکی ازجلساتی که به دعوت انجمن ایرانیان دالاس حضوریافته بودند،  در برابر پرسش کسی که چرا شاهزاده قدمی جدّی برای مبارزه بر نمی دارند و فقط به سخنرانی می پردازندگفتند (به مضمون): حتماً داستان کربلا وفراخواندن امام حسین رابه کوفه از سوی هودارانش شنیده اید، اما زمانی  که امام حسین به نزدیکی کوفه رسید به جز یک نفر هیچیک از کوفیان به کمک او نیامدند.

یکی از همان انتقاد کنندگان در میز گردی درتلویزیون اندیشه مدعی بود که «شاهزاده با کار سیاسی آشنایی ندارند»،  در پاسخ به این مُنتقّد می گوییم که اگرشاهزاده به زعم شما با کار سیاسی آشنایی ندارند، در مقابل با خُلقیّات  هم میهنانش به خوبی آگاه می باشند،  به شما انسانهای دمدمی مزاج وپُر توقع ورنگ عوض کن مگر می شود اعتماد کرد!؟ آنچه که در ایران روی خواهد داد،  به دست هم میهنان واز درون انجام خواهد شد که ظلم وبیداد آخوندهارا تا مغز استخوان خود لمس کرده اند وبه شما ساحل نشینان امیدی نبسته اند.

[[دراينجا لازم است با تاکيد دوباره و هزار باره به طرح هنری پرشت که دست و دهان و جلوی فعاليت های رسمی اعليحضرت درجهت بازگشت به دوران گذشته و پیگيری از قانون اساسی مشروطه و متمم آنرا بسته است اشاره کرد. اين مردم بجای انتقاد بیمورد به اعليحضرت بروند گرد هم بيايند و از دولت آمريکا به ويژه وزارت امورخارجه آمريکا بخواهند و با تاکيد و تشديد بخواهند تا طرح هنری پرشت منسوخ و معدم اعلام بشود و کاری به مبارزه مستقيم اعليحضرت نداشته باشند تا ببنيم سيه رویی به کدام کسی که معلوم نيست در کجا نشسته است و غش کرده است مانده است – ح-ک]]

شما انتقاد کنندگان زشتگو نیاموختید که هیچ انسانی جز با زور اسلحه،  تسلیم خواسته های دیگری از راه فحش وناسزا نمی شود،  شما که مدّعی مبارزه با رژِم اسلامی هستید و خطاب به شاهزاده می گویید تکلیفش را با شما روشن کند وچنانچه نمی خواهند رژیم پادشاهی تداوم یابد صریحاً اعلام کنند ووو- پرسش این خواهد بود که اگر نکنند چه خواهید کرد؟ ویا آنکس که می گوید من مهر پهلوی را از قلبم بیرون کشیده ام،  چه خواهد کرد؟ سنگ مُفت وگنجشک مُفت،  بیار آنچه داری زمردی وزور. از سویی دیگر شما در چه مقام وموقعیّتی هستید که ایشان باید به شما پاسخگو باشند؟ به موجب کدام قانون ونظامنامه ؟  آیا فکر نمی کنید که چه کسی ازاین سخنان شما نه تنها بر علیۀ شاهزاده بلکه بر علیه شماها،  سود می بَرَد وشما ندانسته آش رژیم اسلامی را هم می زنید وعِرض خود می برید،  آیا نگاهی لااقل به سایت رژیم اسلامی،  یعنی امپراتوری دروغ ووقاحت انداخته اید!؟

«زین همرهان سُست عناصر دلم گرفت – شیر خدا ورستم دستان آرزوست».
گفتنی در این باره بسیار است،  این سخن بگذار تا وقت دگر.

پیام اعليحضرت رضا پهلوی به مناسبت ۱۴ امرداد، سال‌روز امضای فرمان مشروطیت

پیام اعليحضرت رضا پهلوی به مناسبت ۱۴ امرداد، سال‌روز امضای فرمان مشروطیت


هم‌میهنان گرامی،

یکصد و یازده سال پیش در چنین روزی (چهاردهم امرداد ۱۲۸۵ خورشیدی)، جنبش آزادی‌خواهی و تجددطلبی مردم ایران، در پی سال‌ها جان‌فشانی و مبارزه زنان سلحشور و مردان دلاور به پیروزی رسید و با امضای فرمان مشروطیت، آرمان‌های ملی ایرانیان در تاسیس مجلس شورای ملی منتخب مردم و اجرای قانون اساسی مشروطه تحقق یافت. این نقطه عطف تاریخی، آغازی برای حرکت و دگرگونی موثر در ساختار جامعه سنتی و واپسگرای مذهبی به سوی تجدد و مدرنیته بود.

در جستجو و کنکاش علل پیدایش این نهضت ملی، باید به نیروی عشق نهفته به ایران در وجود مردمانی اشاره کنیم که به فردایی روشن می‌اندیشیدند و نسبت به مرز و بوم و هم‌میهنان خود بی‌تفاوت و بی‌اعتنا نبودند و مهم‌تر از همه، می‌دانستند که برای سرزمین‌شان چه می‌خواهند.

اما آن آگاهی و دوراندیشی، در سال ۱۳۵۷ جای خود را به عدم آگاهی داد به طوری که به جای تقویت قانون برآمده از انقلاب مشروطه و ترمیم کاستی‌ها در محقق کردن آرمان‌های آن، راه واپسگرایی برای فرقه‌ای تبهکار گشوده شد و ایران پویا و در حال توسعه و پیشرفت، در بند اندیشه‌هایی فرقه‌گرایانه‌ گرفتار آمد.

هم‌میهنان گرامی،

Inline
                image 3فراموش نکنیم که پدران ما در انقلاب مشروطه با دستان خالی به پیروزی نمی‌رسیدند، اگر که تنها به مطالبات حداقلی دل می‌بستند و بر خواسته‌های حداکثری خود یعنی استقرار حکومت قانون و عدالت‌خانه پافشاری نمی‌کردند. اما متاسفانه در مقام مقایسه، امروز بسیاری از نخبگان و روشنفکران ما، بی‌عدالتی‌ها و قوانین عصر حجری حکومتی سرکوبگر را بر می‌تابند و هم‌چنان دل به اصلاح رژیمی بسته‌اند که ذاتا خوی و خلقش ویرانگری است و اصلاح‌پذیر نیست.

در این شرایط دردناک و اسفناک که یک حکومت فرقه‌گرای تبه‌کار مذهبی، آشکارا حاکمیت ملی ما را نقض کرده و نزدیک به چهل سال است به چپاول ثروت‌های ملی ما مبادرت می‌ورزد و در راه جاه‌طلبی‌های ویرانگر خود، راه نابودی ایران را طی می‌کند، همه ما وظیفه داریم تا با وجدانی آگاه و تلاشی همه‌جانبه، در راه گسترش اندیشه‌های دمکراتیک در جامعه و صحنه سیاسی ایران قدم بر داریم و در عین حال، با واکاوی علل روی کار آمدن حکومتی ایران‌سوز و ایرانی‌ستیز، با صداقت و راستی، سهم خود را در پدید آوردن وضع موجود بپذیریم.

امروز وظیفه روشنفکران جامعه است که هم‌صدا با ملت، در برابر خودکامگان بایستند و با‌ غیرت و اراده ملی -که می‌تواند در اندیشه و کردار و گفتار تبلور یابد- نقش مؤثر خود را در ترویج خرد، آگاهی و دانایی ایفا کنند.

بیاییم به دور از هر رنگ و نیرنگ، راه رهایی و آزادی را با تکیه بر خرد جمعی رقم بزنیم و به رنج و درد ایران پریشان‌مان پایان دهیمکه این سرزمین، امروز بیش از هر زمان دیگری به یکایک ما نیاز دارد.
پاینده ایران
رضا پهلوی

۱۳۹۶ تیر ۲۷, سه‌شنبه

نقدی بر این نظریه !


خانم زری اصفهانی به عنوان هواداریا عضو شورای مجاهدین ( دور یا نزدیک ) درجایی نوشته بودکه جنگ مردم جنگ مذهبی نیست...کاربری هم از قول مارکس نوشته بود هر نوع مبارزه جدی به نقد ریشه ای مذهب راه میبرد....

از نظر مارکس، دین اساساً محصولی از مناسبات یک جامعه طبقاتی است . بنابراین دین ریشه درمسائل اجتماعی و اقتصادی و ازخودبیگانگی انسان دارد و انگلس میگوید دین چیزی نیست جز بازتاب تخیّلی نیروهای خارجی حاکم بر زندگی روزانه در ذهن انسان ، که طی آن، نیروهای زمینی صورت نیروهای فراطبیعی را به خود می گیرند. نقد دین، انسان را از توهم درمی آورد و وادارش می سازد تا مانند انسانِ توهّم زدوده و سرعقل آمده بیندیشد و عمل کند و واقعیت زندگی اش را شکل بخشد و برمدار ذات خویش و یا در واقع دور خورشید انسان چرخ بزند....

این روزها صحنه سیاسی کمی شلوغ شده است و عمده نیروهای موجود فعالتر شده اند . جریان سلطنت وجریان مجاهدین خلق 2 نیروی مطرح هستند . نقریبا تمامی نیروهای دیگر تلویحا یا رسما با یکی از این 2 جریان پیوند میخورند . حزب موسوم به کمونیست کارگر با جریان سلطنت محشور شده است و مذهبی بودن مجاهدین را مثل پیراهن عثمان علم کرده اند . آن روزی که حزب کمونیست فریاد زد مجاهدین به هیج وجه و هی به هیچ وجه آلترناتیو و مردمی و کارگری نیستند ، تعجب کردم که فریاد زدن این بدیعیات فقط حاوی یک پیام سیاسی باید باشد... یک اتحاد سیاسی نانوشته بین بقیه در جلوی مجاهدین صف بسته اند ! ولی من هم معتقدم که جامعه تیمارستان نیست که درزمین سیاست جلوی فستیوال کُس فرش قرمز پهن کند ! البته به قول کاربری که نوشته بود مذهبی بودن مجاهدین نقطه ضعفشان است و بقیه هم که نقطه قوتی ندارند روی همین نقطه ضعف مجاهدین سوار میشوند .

در قرن 21 هستیم و حکومت اسلامی 40 سال است با مظاهر دینی حکومت میکند در یک دستش شمشیر و در دست دیگر قرآن و محصولش فقط جنایت بوده است . این دوران 40 ساله رنساس جامعه ایران محسوب خواهد شد . درخاورمیانه هم داعش طی همین چند سال رنساس کل خاورمیانه را پایه ریزی کرد . برخلاف نظر اون یکی کاربر که نوشته بود قاطبه مردم از مجاهدین تنفر دارند، آن قاطبه مردم از مجاهدین متنفر نیستند ولی از شکلها و شمایل مذهبی متنفرند . در قرن 21 نسلهای امروزی اساسا و کیفا با نسلهای قرن پیش تفاوت دارند . محمد حنیف نژاد و خسرو گلسرخی .... در زمان خودشان با حسین و حسن شروع و تمام کردند . با همین تفکر رسیدیم به زمانی که خمینی را از قبرستان روی دوشهای میلیونی مردم به جماران بردیم و بعد دوباره برگشتیم قبرستان ... در ادامه بقیه مجاهدین هم با همان ورژن به قرن بعدی رسیدند .

مجاهدین ضمن اینکه متمرکز هستند مسیر قدرت سیاسی را از بالا هموار کنند ، ولی نبض جامعه فعلی ایران را هنوز جدی نگرفته اند . قبلا هم گفته بودم توانمندی سیاسی ربطی به حجاب و یا بی حجابی ندارد . ولی حتی اگر مسیر قدرت سیاسی از بالا هموار شود بالاخره پای مردم و تنفرشان از شمایلهای مذهبی وسط است. درقرن 21 نسل جوان میداند که دست ندادن زن و مرد تحت عنوان مسخره محرم و نامحرم ، پوشیدن لباس تابستانی و نماز خواندن بدون روسری و باقی ماجراها...کسی را سوسک نکرده نمیکند و نخواهد کرد . شاید مجاهدین روی جهل مذهبی مردم اشتباه زیادی حساب کرده اند . مولفه های سیاسی موجود فارغ از نظریات همگانی در فضای مجازی در حال عمل کردن هستند . بهترین آلترنناتیو برای غرب همین حکومت اسلامی استحاله شده است ، به جز این غرب نه با رضا پهلوی و نه با رجوی و نه با کس دیگری در اتحاد همیشگی نیست . آنها فقط با منافع خودشان در اتحاد دائمی هستند .

یکی هم نوشته بود که مجاهدین با عربستان و اسرائیل و... رابطه دارند و پول میگیرند...نوش جونشون ، بذار بگیرن . به تو چه بخیل ؟ حالا نه اینکه بقیه نیروها برای مخارج خودشان بیل میزنن و کارگری میکنن و یا چاه نفت مستقل دارن .... بقیه نیروها هم اگر بتوانند از هر کسی بدهد با کمال میل میگیرد ، مشکل اینجاست که تامین کنندگان مالی معمولا برای هر کسی شُل نمیدهند ! اتخاذ مواضع سیاسی متفاوت توسط انواع نیروهای سیاسی ( به خاطر منافع خودشان ) عجیب نیست ، ولی وقتی هر تصمیمی به نام مردم یا کارگر مُهر میشود آنجا جای سکوت نیست .
اسماعیل هوشیار

حمایت های بیدریغ کره شمالی در هسته ای و اتمی شدم رژیم جمهوری اسلامی

حمایت های بیدریغ کره شمالی در هسته ای و اتمی شدم رژیم جمهوری اسلامی


حمایت های بیدریغ کره شمالی در هسته ای و اتمی شدم رژیم جمهوری اسلامی از نظر ها پوشیده نیست در چند دهه گذشته در بیشتر تفسیر های سیاسیم به مسئله اتمی شدن آخوند و دست باز داشتن جمهور اسلامی ایران زیر مونیتورینگ حسین اوباما و قدرت های قبل از وی در کاخ سفید در ایجاد حزب الله لبنان و گروه های ریز و درشت تروریستی در عراق و سوریه آفریقا و نیز امریکای جنوبی
بسیار نوشته و گفته بودم و هنوز از خاطره ها نیز ...محو نگشته که نیروهای به اصطلاح ایرانی ضد صهیونیستی و به اصطلاح ضد امپریالیست هوادار گروه های ترور اسلامی در منطقه چه درگیریهائی برای من بوجود میآوردند جالب توجه است که هنوز بر روی صفحه مثلا یان میردال نویسنده سوئدی (حامی فتوایی خمینی بر علیه جان سلمان رشدی) حمایت از احمد رامی (حامی فاریسون نفی کننده هولوکاست) و حمایت از گروه های ترور اسلامی و فاشیسم هیتلری و مواضع به اصطلاح ضد امپریالیستی او دیده میشود.
باید توجه داشت که در 38 سال گذشته همیشه در برخورد های دیپلماتیک به نیروهای غیر ایرانی سیاسی خاطر نشان میکردم که درست است رژیم اسلامی امروز ما را میکشد و به صُلابه میکشد اگر شما امروز در حمایت از ما اقدام نکنید این تروریسم اسلامی فردا امنیت و آسایش خود شما را در کاخ سفید در کشور های اروپائی و جهان بزیر علامت سئوال خواهد برد که برد.
امروز مجددا تکرار میکنم مخصوصا به پرزیدنت ترامپ دوستانه عرض میکنم فکر نکنید که آخوند ها در حلقوم نطنز و اراک سیمان ریختند و شما فکر کنید دستشان از بمب اتم کوتاه شد و مانند حسین اوباما جهان را به خواب و آسایش مژده دهید .
مسلم بدانید که آخوند به پشتوانه کره شمالی و امکان مسلح کردن موشک های بالستیک خود توسط کره شمالی به کلاهک هسته ای دست به یک حمله اتمی موشکی خواهد زد تا بتواند راحت از پشت خنجر را تا قلب مردم اروپا و امریکا فرو برد و مردم ایران را سالیان سال به گروگان بگیرد.
آزمایش موشکهای بالستیک و پرتاب دروغین این موشکها به به اصطلاح مواضع داعش در سوریه میتوانست از همان سوریه که رژیم به گفته خودش حضور قدرتمند نظامی دارد صورت پذیرد چرا این موشکها از ایران به سوریه پرتاب شد؟
یعنی یک آزمایش و امتحان موشکی و یک قدرت نمائی نظامی و برخ کشیدن توان موشکی ایران که میتواند به کلاهک های اتمی کره شمالی نیز مجهز گردد .
با توجه به اینکه ایران در لبنان و سوریه کانالهای ساخت موشکهای بالستیک را راه اندازی کرده است. البته مشخص نیست تا چه اندازه نیروهای نظامی و امنیتی اسرائیل از این کارخانه های موشک سازی با اطلاع هستند و در سکوت بسر میبرند؟
مسلما موقعیت جدید سیاسی در ایران برای بکنار زدن اسلام و ارتجاع با هر لباسی و هر فرمی و مبارزه با رژیم قرون وسطائی نظامی اسلامی و رسیدن به یک ساختار سکولار و دمکراتیک صلح طلب با جهان با توجه به مواضع سیاسی نیروهای خارجی سرنگونی طلب بزرگترین موقعیت تاریخی را برای مردم و نیروهای سیاسی فراهم آورده است که نباید این موقعیت باز چون سالهای گذشته با آکسیون بازی های غیر موثر با ساندیس خور جمع کردن از شمال و جنوب و تظاهرات های چندین بار تکراری و تمرین شده استمرار یابد بلکه باید اپوزیسیون سکولار ایران تیز حرکت مردمی رادر ایران بطرف رژیم نشانه رود تا تیر خدنگ آزادی پوست حکومت را در شهرهای بپاخاسته و بکمک مردم غارت شده و خسته ایران لمس کند.

گزارش تکان دهنده نشریه فرایتاگ از زندان اوین

در زندان اوین از دارو ها و دستگاهای شکنجه که بیشتر از آلمان و دیگر کشور های آزاد جهان تهیه شده، محکومین شکنجه و آزار میشوند. مامورین این حکومت خشن و آدم کش حتی به نمایندگان کشور ها اجازه نمیدهند از این زندان عکس بردرای کنند. برای از بین بردن مقاومت مخالفین رژیم آن‌ها را در سلول‌های 50 در 80 در 140 سانتیمتری که شبیه تابوت است قرار میدهند.


۱۳۹۶ تیر ۴, یکشنبه

بد شانس یا خر شانس ؟


                                                          
 اگر شانس یاری می کرد امروز ما می‌بایست رهبر باشیم . البته نمی‌شه گفت همه‌اش تقصیر بد شانسی یا خر شانسی است، خود ما هم در این جریان مقصریم! ما فهمیدیم تا یک ملت آماده پذیرش رهبر جدید نباشند و از ته قلب به همنشین بهار و ایرج مصداقی و تیمش رضایت ندهد هیچ کاری به درد نمی‌خورد.
ما چند نفر رفیق و دوست صمیمی و متحد بودیم که تصمیم گرفتیم خودمان همه کاره اپوزسیون بشویم ! ریاست همه با من بود مسولییت و کار همنشین و ممد رضا روحانی و بقیه را من مشخص کردم . یعنی ابتدا 200 صفحه نوشتم و بعد تمام جوانب امر را رسیدگی کردیم . راه حل تمام مشکلات را بروی کاغذ آوردیم، کار و مسئولیت هریک از خودمان را مشخص ساختیم، کوچک‌ترین مسئله‌ها از نظر ما دور نمانده بود. با کمال اطمینان می‌توانم ادعا کنم در سرتاسر تاریخ و در میان اسکولها مال هیچ کدامشان مثل مال ما نبود .

ما فقط یک اشتباه کوچک کرده بودیم، آن هم زمان بود! اگر به تقویم نگاه کرده بودیم زمستان را انتخاب نمی‌کردیم که این افتضاح پیش بیاید! اگر ما در امر رهبری تجربه داشتیم و چند بار مانور کرده بودیم به جای زمستان، وسط تابستان را انتخاب می‌کردیم،ملاحظه می‌فرمایید که ما همه چیز را نقطه به نقطه حساب کرده بودیم ، فقط حساب برف و باران را فراموش کرده بودیم. هنوز هم هر وقت به یادم می‌آید، آه از نهادم خارج می‌شود. با خودم می‌گویم: «ما چقدر احمق بودیم که چنین موقعیت خوبی را برای رهبری از دست دادیم!»
از آن تاریخ پنج سال می‌گذرد . دنیا هنوز خبر ندارد که پنج سال پیش قرار بود ما رهبر شویم ، ما هنوز هم منصرف یا ناامید نشده‌ایم، تصمیم داریم در فرصت مناسبی بالاخره رهبر شویم اما این بار اشتباهات قبلی را نخواهیم کرد . فعلا دنیا را تحلیل میکنیم ، موقعیت اپوزیسیون، چگونگی تشکیل آلترناتیو، رفراندم در کردستان عراق ، خاورمیانه ، رجوی ، مک کین ، رضا پهلوی ، میهن تی وی ، یاران نهج الملاقه ، شلغم....تا مردم کره زمین حالش را ببرند و رسانه های درپیتی از وجود ما استفاده بهینه کنند...ولی رهبری اپوزسیون سهم ماست !
اسماعیل هوشیار
hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
با الهام از داستان ما چطور کودتا کردیم؟! عزیزنسین
......................................................
مَحمَت نُصرَت معروف به عَزیز نَسین (۲۰ دسامبر ۱۹۱۵- ۶ ژوئیه ۱۹۹۵) نویسنده، مترجم و طنزنویس اهل ترکیه است.
پس از خدمت افسری حرفه‌ای، نسین سردبیری شماری گاهنامه طنز را عهده‌دار شد. دیدگاه‌های سیاسی او منجر به چند بار به زندان رفتن شد. بسیاری از آثار نسین به هجو دیوان‌سالاری و نابرابری‌های اقتصادی در جامعهٔ وقت ترکیه اختصاص دارند. آثار او به بیش از ۳۰ زبان گوناگون ترجمه شده‌اند. بسیاری از داستان‌های کوتاه او را ثمین باغچه‌بان، احمد شاملو، رضا همراه و صمد بهرنگی به فارسی ترجمه کرده‌اند.