نوشته آقای مهندس روحانی مرا به تاريخ برد.
به استناد تاريخ «نامربوط» ننوشته بودم و اين هم سندش. يکی از سند هايش.
استاد اميرفيض بارها و بارها و بارها در باره «شاهزاده» و «اعليحضرت» شرح حقوقی و تاريخی داده اند. يادم افتاد در يکی از سنگر ها «اخطار تاريخی» به اعليحضرت و به همه داده اند. آنرا همين ايميل در دسامبر 2007 بصورت نوشته در آورده و پخش کرده است و در وب سايت هم موجود است. دوباره به آن نگاهی میکنيم تا پاسخی تاريخی باشد به «نامربوط» نويسی. بخشی از آنرا اينجا ببنيد و اصل وکامل آنرا با کليک روی همين نوشته برويد و در وبسايت 1400 سال بخوانيد. و بخوانيد که رسوب کند نخوانيد که سروتهش را ديده باشيد. بخوانيد تا رسوب کامل نکرده نگذريد.
اين بخش با تيتر «چرا رضا پهلوی موفق نخواهد شد» منظور شخص اعليحضرت نيست، اگر متن کامل سنگر را درست بخوانيد منظور اين است تا جایی که اعليحضرت در جايگاه قانونی مشروطه خود قرار نگيرند و همه ايشان را طبق قانون «اعليحضرت» نشناسند و تداوم سلطنت برقرار نباشد هرکاری بکنيم راه بازگشت به ايران نخواهد بود... که 38 سال است راهی نبوده است. هرکاری شده است بی مورد بوده است.
«آن دو بودند چو گرم زد وخورد-
سومی آمد وزر را زد وبُرد».
«امپراتوری دروغ» نام وب سایتی است که با توجه به مطالب آن، نشان می دهد که از سوی عوامل وابسته به رژیم اسلامی ویامستقیماً ازسوی آن رژیم سرتاپا فساد وجهل وچپاول ودروغ وتزویر، اداره می شود واز آنجا که ولایتمداران اسلامی اخیراً به خاطر اوضاع وشرایط اسفناک اجتماعی وسیاسی، خود را در تنگناهای بیشماردیده اند و دست شان بر خلاف سالهای نخستین استقرار، ازترورهای مخالفان در بیرون از خاک کشورکوتاه شده است، به لطایف الحیل می کوشند با اعزام افرادی به ظاهرزندان رفته ویا کمک مالی به چند رسانه ی ایرانی در بیرون از کشور ویا از طریق وب سایت های گوناگون، بین مخالفان خود در خارج تفرقه بیاندازند وبا اشاعۀ تهمت ها وانگ ها و بر چسبهایی به چهره های که از جانب آنان احساس خطر می نمایند ویا باز تاب دادن انتقادها وگله گزاریهایی که نق زنهای بی خیال از شرایط سیاسی زمان از آن چهره ها ابراز می دارند ویا انتشار ناسزاهایی که برخی از گردانندگان رسانه های پارسی زبان در کشورهای بیگانه به هم نسبت می دهند، بُل می گیرند وبه عنوان سندی ازپوچی وبی اعتباری آنها ارائه می دهند، تا ازاین راه توانسته باشند به هم میهنان ما در درون کشور نشان دهند که بیهوده دل در انتظار مخالفان رژیم در بیرون از کشور نبدند، چرا که آنان حتا باخودشان یکدل وهم صدا نیستند ووو. دریغ ودرد که این شگرد رژیم، 38 سال است به خاطرندانمکاری های مخالفان وبد وبیراه گویی ها وتهمت زدنهای نا درست به یکدیگرکارساز شده است.
«دشت ما گرگ اگر داشت نمی نالیدیم – نیمی از گلّه ی ما را سگ چوپان خورده است!»
اکنون این سایت معلوم الحال (امپراتوری دروغ ووقاحت) آمده است، گله گزاریها ونارواگویی های چند تن از سینه چاکان دیروز ومخالفان وانتقاد کنندگان امروزنسبت به شاهزاده از جمله صدر، سعید سکویی، فروزنده وآرین وطنخواه وچند تن دیگررا در یک برنامه جمع کرده وانتشار داده وبه ریشخند آنان پرداخته است.
ازگفتاراین هواداران پیشین شاهزاده که کمترین مایه ای از انتقاد درست وسازنده نداشت وبیشتر به بد دهنی نسبت به ایشان پرداخته بودند، بسیارتأسّف خوردم اینکه مارا چه می شود وداریم به کدام نا کجا آباد می رویم!!؟ اینان از کسی با چنان لحنی به انتقاد تند وبه دور از نزاکت واخلاق نشستند که خود چشم دیدن یکدیگر را ندارند وحتا گاه اززدن تهمت های زشت درباره ی هم ابایی نکرده اند و ندارند، آیا با چنین هواداران سست عنصر وطناب پوسیده شان می توان به درون چاه رفت؟
از این بد وبیراه گویان می پرسم: شما در این سالها از برای شاهزاده به جزتوقع ویا به ظاهرهواداری آنهم تنها به حرف چه کرده اید؟ به گفته ی ژوزف کندی در کتاب سیمای شجاعان: «نگویید کشورم از برایم چه کرده، از خودتان بپرسید شما از برای کشورتان چه کردید؟».
گاریبالدی منتظر آری ونه امانوئل نشد، آستینها را بالا زد ونیرویی ازهوادران پادشاهی را به دور خود جمع کرد وحکومتهای این سو آن سوی ایتالیا را ازبین بُرد وآن کشور را یک پارچه تقدیم امانوئل کرد.
مردم افغانستان با همه ی شرایط عقب ماندگی وجنگ وجدال فرقه ای، هیچگاه از محمد ظاهر شاه که پس از خلع در ایتالیا بسر می بُرد، نخواستند که بر علیۀ کمونیستهای حاکم ویا طالبان قیام کند، اما همینکه دولت کمونیستی وطالبان بر افتاد، مردم نه تنها از او به گله گزاری نپرداختند، بلکه مقدمش را به میهنش گرامی داشتند وبه او مقام والای پدر ملت دادند وتا زنده بود همچنان از عزّت واحترام برخوردار بود.
خوان کارلوس پادشاه کنونی اسپانیا خود به دنبال رسیدن به تاج وتخت نرفت و تخت پادشاهی رابا مبارزه به دست نیاورد، بلکه به او اعطا گردید.
شما از شاهزاده گله مندید که چرا به دیگر گروه های سیاسی عنایت دارند، اگر شماها به راستی وبه دور از هرگونه غش ویا انتظاری، ایشان را پادشاه می دانید ویا خواهان پادشاهی ایشان هستید، آیا می دانید که پادشاه، شاه گروهی ویژه یا بخشی از مردم کشورش نیست، شاه یعنی پدر ملت از هر دین ومذهب، با هر دیدگاه سیاسی.
هیچ انسانی به دوراز اشتباه وبر داشت نا درست نیست، شاهزاده هم از این قاعده مُستثنی نیستند، شما چی، آلوده به اشتباه وبرداشت اشتباهی نیستید؟ شما ها در این 38 سال به جز نق نق زدن وبرای هم کارشکنی کردن واز رسانه های دیگر به بدی یاد کردن وبه گردانندگان شان بد وبیراه گفتن، چه گامی درکمک جدّی به شاهزاده در مبارزه بر داشته اید؟ آیا شما توانستید سه هزار نفررا درروزهای ویژه در برابر سازمان ملل ویا در همان لوس آنجلس برابر فدرال بیلدینگ به منظوربلند کردن صدای اعتراض تان به اعمال غیر انسانی رژیم اسلامی بلند کنید؟ نگویید که یکی دوبار این کاررا کردیم ولی چون نتیجه ای ندیدیم دلسرد شدیم وکنار کشیدیم ووو –
مبارزه یعنی پایداری وتداوم آن تا پیروزی حتا اگربرخی از همرزمان بنا به دلایلی کنار بکشند، به گفته ی سعدی، مثل روباه شل افتاده اید تا دیگری بیاید وغذایی در برابر دهان تان بگذارد!؟ یکی می گوید: چون پدرم شهرتی نداشت ازاین رو من نمی توانم موقعیّت شاهزاده را که پدرشان شاه بود وهمه اورا می شناسند داشته باشم ووو- جناب مگر «کاوه آهنگر» پدرش شاه بود که مردم را گرد خود آورد وضحاک را ساقط وفریدون رابر تخت نشاند؟ ویا رضا شاه بزرگ پدرش شاه بود ویا اسم ورسمی داشت؟ آیا اینگونه بهانه ها فرار از وظیفه نیست!؟ بسیاری از ما خوب بلدیم که همه ی کوتاهی ها وتقصیرات را به گردن این وآن بیاندازیم، نگویید که ما هم با گفتارمان در برابر دوربین های تلویزیونی در حال مبارزه با ولایتمداران رژیم اسلامی واعمال تبه کارانه شان مشغولیم وهر کسی را بهر کاری ساختند، اما زمانیکه با اختلافاتی که با هم صنفان خود دارید و به بد گویی از هم صنفان خودمی پردازید وگاه خرخره ی همدیگر را می جوید، مردم ایران از شماها قطع امید کرده اند واز این رو نمی توان آنچه را که در برابر دوربین های تلویزیونی ویا از بلند گوهای رادیویی می گویید ونتیجه اش بی اعتنایی مردم است، مبارزه نامید، جالب است که گاه یکدیگر را حتا به کلاه برداری نیزمتهم می کنید، آیا این شد مبارزه بر علیۀ رژیم آخوندی!!؟
اغلب شماها که برای تداوم برنامه های تان در هر ماه به تضرّع وزاری می نشینید وبا خواهش وتمنا پولی جمع می کنید، حکایت از چه دارد؟ جز اینکه نشان می دهد با همه ی ادعاهای تان در جلب نظر دیگران، هوا خواه وطرفدار معقول ودر حدّ انتظار ندارید، یکی دیگر حرفش را با جیغ بنفش همراه می کند وجالب است که هر از گاه از این رسانه به آن رسانه پرتاب می شود، یعنی دارای شخصیّتی مقبول نیست، جالب است که شماها با چنین شرایطی که دارید، با لحنی به دور از انتقاد سازنده وفرهیختگی به انتقاد از شاهزاده می پردازید! آیا با چنین رفتاری مُدعی مبارزه با رژیم اسلامی می باشید؟
این بد وبیراه گویی شما چه تفاوتی با رسانه های رژیم آخوندی دارد، چه کسانی از این گفتار ورفتار شما ها سود می برد؟ مطمئن باشید که مردم ایران در درون کشور، از من وشما به فساد وتبه کاری های رژیم بیشتر وبهترآگاهی دارند وچندان نیازی به افشاگری شما نیست، با وجودشما، شاهزاده نیازی به دشمن ندارد!
یکی دیگرانتقادش این است شاهزاده چرا برنامه ی افق را به فلان کانال تلویزیونی برده که از راه آگهی بازرگانی اموراتش می چرخد، چرا به ما نداده که ما آگهی بازرگانی نداریم ووو- وای برما با چنین مدعیان مبارزه !!؟ با چنین ویژگیهایی که دارید، شاهزاده چه انتظاری می تواند از شماها که هر لحظه به شکلی در می آیید داشته باشند!؟
یادم هست سالها پیش در یکی ازجلساتی که به دعوت انجمن ایرانیان دالاس حضوریافته بودند، در برابر پرسش کسی که چرا شاهزاده قدمی جدّی برای مبارزه بر نمی دارند و فقط به سخنرانی می پردازندگفتند (به مضمون): حتماً داستان کربلا وفراخواندن امام حسین رابه کوفه از سوی هودارانش شنیده اید، اما زمانی که امام حسین به نزدیکی کوفه رسید به جز یک نفر هیچیک از کوفیان به کمک او نیامدند.
یکی از همان انتقاد کنندگان در میز گردی درتلویزیون اندیشه مدعی بود که «شاهزاده با کار سیاسی آشنایی ندارند»، در پاسخ به این مُنتقّد می گوییم که اگرشاهزاده به زعم شما با کار سیاسی آشنایی ندارند، در مقابل با خُلقیّات هم میهنانش به خوبی آگاه می باشند، به شما انسانهای دمدمی مزاج وپُر توقع ورنگ عوض کن مگر می شود اعتماد کرد!؟ آنچه که در ایران روی خواهد داد، به دست هم میهنان واز درون انجام خواهد شد که ظلم وبیداد آخوندهارا تا مغز استخوان خود لمس کرده اند وبه شما ساحل نشینان امیدی نبسته اند.
[[دراينجا لازم است با تاکيد دوباره و هزار باره به طرح هنری پرشت که دست و دهان و جلوی فعاليت های رسمی اعليحضرت درجهت بازگشت به دوران گذشته و پیگيری از قانون اساسی مشروطه و متمم آنرا بسته است اشاره کرد. اين مردم بجای انتقاد بیمورد به اعليحضرت بروند گرد هم بيايند و از دولت آمريکا به ويژه وزارت امورخارجه آمريکا بخواهند و با تاکيد و تشديد بخواهند تا طرح هنری پرشت منسوخ و معدم اعلام بشود و کاری به مبارزه مستقيم اعليحضرت نداشته باشند تا ببنيم سيه رویی به کدام کسی که معلوم نيست در کجا نشسته است و غش کرده است مانده است – ح-ک]]
شما انتقاد کنندگان زشتگو نیاموختید که هیچ انسانی جز با زور اسلحه، تسلیم خواسته های دیگری از راه فحش وناسزا نمی شود، شما که مدّعی مبارزه با رژِم اسلامی هستید و خطاب به شاهزاده می گویید تکلیفش را با شما روشن کند وچنانچه نمی خواهند رژیم پادشاهی تداوم یابد صریحاً اعلام کنند ووو- پرسش این خواهد بود که اگر نکنند چه خواهید کرد؟ ویا آنکس که می گوید من مهر پهلوی را از قلبم بیرون کشیده ام، چه خواهد کرد؟ سنگ مُفت وگنجشک مُفت، بیار آنچه داری زمردی وزور. از سویی دیگر شما در چه مقام وموقعیّتی هستید که ایشان باید به شما پاسخگو باشند؟ به موجب کدام قانون ونظامنامه ؟ آیا فکر نمی کنید که چه کسی ازاین سخنان شما نه تنها بر علیۀ شاهزاده بلکه بر علیه شماها، سود می بَرَد وشما ندانسته آش رژیم اسلامی را هم می زنید وعِرض خود می برید، آیا نگاهی لااقل به سایت رژیم اسلامی، یعنی امپراتوری دروغ ووقاحت انداخته اید!؟
«زین همرهان سُست عناصر دلم گرفت – شیر خدا ورستم دستان آرزوست».
گفتنی در این باره بسیار است، این سخن بگذار تا وقت دگر.